نویسنده ی بزرگ

ساخت وبلاگ
شــایـــد این بــار کســی خیالاتم را چشم نزند...! گــــــــــــژگـــــــــــ + آدرس وبلاگ جدیدم :(  روی کلمه گژک که بالا نوشته شده کلیک کنید :( ++هیچوقت دلم نمی خواست این وبم رو ول کنم :(  +++اینجا ترک نشده...! نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٤ساعت ٤:٢٥ ‎ب.ظ توسط نیایش| دیدگاهـ () نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 39 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 13:35

اهم اهم :))

کسی هنوز به اینجا سر میزنه؟:))

ممکنه به زودی دوباره اینجا پست بذارم:)) البته خیلی خیلی با پستای قبلنا متفاوت خواهد بود:)

شایدم یه وب دیگه بسازم :)) 

نویسنده ی بزرگ...
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 38 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 13:35

سلام ب همگی:) من هنوزم از ادامه دادن فن فیکشنم نا امید نشدم:) بعله!حتی بدون دمن! مخصوصا وقتی بازدید وبم رو میبینم! خب....کسایی ک میخوان وقتی فصلای جدید رو میذارم خبرشون کنم،توی همین پست لطفا بگن و ادرس ایمیلشون یا وبشون رو بدن تا وقتی فصل جدید رو گذاشتم خبرشون کنم:) اگ میشه تو همین پست بگید با تچکر، نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 13:56

سالگرد هری پاتریست شدنم مباااااااارک:) اردیبهشت نود و یک....تصوراتی غریب...شمیم هایی آشنا...بهاری تمام نشدنی...تابستانی منتظر...رمضانی پر غذا..! و طولانی ترین خرداد دنیا...!خردادی ک این روز ها حس میکنم دوباره زندانی اش شده ام...ب همین زودی...قدم زدن در تالار اسرار با وحشت...بستنی کاکاعویی جلوی باد ک نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 13:56

درخــــت توامــ..!کــآجی کــهنه که رویــآ هآیش را بر دوش می کشــدهر بآر ک از کــنآرم می گذریـ ،ســآیه ام بیشــــتر مـی شود..! سآلگرد دمنتوری شدنم مبآرک..! +++متفاوت برگشتم...! خیلی چیزا عوض میشه! ولی من همون نیایشم..!مرسی از همه کسایی ک این ویزلی رو فراموش نکردن..!  نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 13:56

امروز پنجره شکست...! به هوس دیدن قلمم ، غبآر پنجره رآ پآک کردی...!   و ندآنستی که تمآم آنچه که پنجره دآشت غبآر  وجود من بود...! *نیآیش نوشت :)*              +دلم بآرون میخوآد...حتی به قیمت مدرسه...! ++12 تیر...وبم دوسآله شد و من توی سکوت به یآد خآطره هآ تولدشو تبریک گفتم:( تولدت مبآرک نویسنده ی بزرگ...:)  +++کآش زمآن "بمیره"..|:     نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:22

ایهآم:) عآدت کرده ام به بآ ایهآم سخن گفتن...! فقط همین مآنده که ایهآم هم ترکم کند؛ خسته شود،پوزخند بزند، پنهآن کند... و یک روز من بمآنم و یک دفتر خآلی..:)   *نیآیش نوشت* نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:22

شهریور همگی مبارک...! همیشه عاشق شهریور بودم و هستم....نه به خاطر اینکه ماه تولدمه ، نه به خاطر اینکه تولد من و روپرت گرینت و مهرانه توی یه روز اونم توی شهریوره....بلکه به خاطر تک تک ثانیه های یاسی رنگش عاشقشم... به خاطر اینکه یه چیزی بین تابستون و پاییزه..! اصلا حتی به تنهایی میتونه یه فصل جداگونه باشه...! حس و حال شهریور رو دوست دارم...حتی اسم شهریور هم بهم آرامش میده....:) خدایــــــــــــــا! شکرت واسه شهریور! یه ماهی قشنگ تر از ماه...! :) امروز دو شهریور ، بیست و چهار آگوست، تولد من ، روپرت گرینت و مهرانه ست... :) تولدمون مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک! بیست و چهار آگوست، دو شهریور...پایدار بمان! حتی بعد از من ، به جای من منتظر بلوط ها باش! :) همه تون رو دوست دارم...:) ممنون از همه کسایی که تولدم رو یادشون بود و تبریک گفتن.... نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:22

_...بگو چطور شروع شد؟... _نمی توانم زمان یا مکان یا حرف خاصی را مشخص کنم و بگویم اینطوری شروع شد؛ خیلی وقت پیش بود و قبل از اینکه بفهمم کی شروع شده دیدم وسط های کار هستم.   ســـلام :) خیـلــی اتفاقی تصمیم گرفتم امروز مثله قدیما که پستای طولانی و پربار میذاشتم، و کتاب های مختلف رو معرفی میکردم، دوباره مثل گذشته ها یه پست معرفی کتاب  ذارم...!  غرور و تعصب کتابی هست که امروز قراره بعد از مدت ها معرفی بشه...! کتابی عالی و پر از قوانین و رسم های مردم انگلستان در قدیم هست..:) به قول کت رویال یه کتاب لوس پر از قوانین آداب و معاشرت و نشست و برخاست افراد مهم و دارای مقام هست...:)) منم که عاشق اینجور کتابا بعد از کتابای تخیلی..:)) کلی حس خوبی به آدم میده...اونقدر نویسنده روی نکات ریز رعایت طرز رفتار و اینا توضیح میده که خود ب خود موقع خوندن صاف میشینی...ولی روند قشنگ داستان و توصیف هاش باعث میشه که غرق کتاب بشی و نفهمی که " ای وای اینکه تموم شد...!" کتاب خوبیه و خوندنش اصلا ضرری نداره و اتفاقا خوندنش رو بهتون پیشنهاد میدم :) واسه ی دانلود کتاب غرور و تعصب به ادامه ی مطلب برید...و نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:22

-_________________________________________________________________- پرشین بلاگ، آخه تو چرا باید اینجوری باشی؟ :| امروز صبرم تموم شد :| آیکون نداشتن وبلاگم رو تحمل کردم...اینکه هیچ کد قالب دلخواهم رو پیدا نکردم با ساختن قالبای مسخره ی خودم تحمل کردم...:| سرعت کم وبم رو با کم کردن مطالب صفحه ی اولم تا حدی جبران کردم... اینکه نمیتونی مطلبی رو توی ارسال مطلب کپی پیست کنی با هزار دردسر تحمل کردم...متن مورد نظرم رو مــــــــــــــــــــــی کشیدم و میکندم میذاشتم توی ارسال مطلب :| خیلی دیگ باهات ساختم..هنوزم عاشق وبلاگم با پسوند پرشین بلاگ هستم...ولی واقعا صبرم تموم شده...به احتمال زیاد توی بلاگفا یه وب دیگ میسازم...خیلی واسم سخته...خیلی...دوسال و خورده ایه کلی مطلب رو توی این وب مینویسم...کلی نظر تایید کردم...کلی خاطره دارم... خداحافظ وبلاگ من... :( نویسنده ی بزرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت نویسنده ی بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbigwriterd بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:22